طبیعت انسان
وقتی از روی یک رودخونه بی مهابا رد بشی یا آب می بردت یا شلوارت تا زانو توی آب فرو میره . اگه میشد پرواز کنیم چقدر همه چیز راحت تر بود
وقتی از روی سر مردم در حال پرواز باشی و خودتو بهتر از اونا بدونی یا با یک گلوله میزنن میکشنت یا با یک تیر کمون شل و شهیدت میکنن چه خوب میشد اگه هیچ کس ما رو نمیدید
وقتی از هر جا دوست داری رد میشی از کنار آدمایی که بهت سنگ میزدن و اذیتت میکردن رد میشی و اونا نمیبیننت اولش چقدر آرومی ولی یک مدت که بگذره باز التماس میکنی که چرا هیچکس نمیبینتت و باز میگفتی کاش میشد دیده بشم و جزئی از طبیعت باشم. حتی اگه وقتی از رودخونه رد میشم خیس بشم یا حتی اگه آدما بازم وقتی پرواز میکنم بهم سنگ پرت کنن یا حتی منو بکشن!!!!!!!!!!!! دنیای عجیبیه این طور نیست؟؟؟؟
1 comment:
اگه بتونی روزی از یک رودخونه بر خلاف جهت آب با اقتدار و با قدم های محکم و استوار رد بشی حتی به قیمت خیس شدن پاهات یا بتونی طوری پرواز کنی که دست هیچکس و یا تیر هیچکس بهت نرسه ولی سایه ات روی کسانی بیافته که دوست دارن تو رو زمین بزنن یا طوری از کنار افراد مزاحم رد بشی که کسی جرئت گردن کشی نداشته باشه همیشه سر فراز خواهی بود و بدون ترس از جاده ای از سختی ها یی رد میشی که پایانش افرادی هستند که بی صبرانه منتظره تو هستن تا بهت تبریک بگن بدون اینگه بفهمی چه سختی هایی رو پشت سر گذاشتی و نقطه پایان جاده نقطه پایان تمام بدی ها سختی ها خواهد بود . پس کوله بار سفرت رو آماده کن و سرت رو بگیر بالا و فقط به نقطه پایان جاده نگاه کن و بذار افراد بد نیت در حسرت ترست از اونها بمونن .
Post a Comment